سهروردی می گوید پس از آنکه بدن از بین رفت نفس باقی می ماند به دلیل اینکه نفس اقتضای عدم خود را ندارد و اگر نفس اقتضای عدم خود را داشت از همان ابتدا به وجود نمی آمد از طرف دیگر علت نفس که وجود قاهر است تغییر نمی کند ونمی تواند علت عدم نفس باشد.و همچنین هرگز یک شئ لازم ذات را باطل نمی کند آنچنان که نور شعاع خود را از بین نمی برد.علاوه بر اینها میان انوار مجرد بر سر محل یا مکان تزاحمی وجود ندارد تا یکی سبب نابودی دیگری شود.و همچنین نفوس حال در اجسام هم نیستند تا برای وجود آنها روبه روی محل واقع شدن استعداد داشتن شرط باشد. علت نفوس دارای تغییر هم نیست آنچنان که اوصاف نفس تحت تاثیر علل بیرونی تغییر می کند وجون علت نور مجرد دائمی است بنابر این آن نور مجرد هم دائمی خواهد بود.
اگر نفس نیستی می پذیرفت می بایست انعدام آن ناشی از اوصاف ظلمانی باشد ودر این صورت آنگاه که صورت همراه با بدن بود سزاوار نابودی بود و نه پس از اینکه مجرد از بدن شد.و آنگاه که نفس از بدن ره شد به بقای علت خود که نور قاهر است باقی خواهد بود و مرگ بدن ناشی از نابودی مزاج است که به واسطه ی او می توانست در جسم تصرف کند.