چه کسی ثابت کرده و ضمانت داده است که روش ارسطو برای (فکرکردن) درست است؟ بر فرض که درست باشد، چه کسی گفته است، این روش کافی است؟
این دو سوال را سهروردی می پرسد و می گوید: روش ارسطو یک بعدی است.
او فقط از عقل استفاده ی کندو به خود سازی و تهذیب نفس اعتنایی نمی کند.
سهروردی به نوعی از فلسفه که ((حکمت اشراق)) نامیده می شود، زندگی دوباره دادو موجب تعالی آن شد.
او می گفت: پدرفلسفه،هرمس یا همان ادریس پیامبر است که فلسفه را از طریق وحی آسمانی دریافت داشته است در حالی که برای رسیدن به حقیقت و دستیابی به اسرار و رموز خلقت، تهذیب نفس و سیرو سلوک عرفانی جایگاه بسیار مهمی دارد و بلکه حرف اول را می زند. این خلاصه حکمت اشراق است. رساله ها و کتاب های سهروردی، بیانگر رموز و اسرار حکمت و عرفان است. آن ها در نهایت فصاحت و بلاغت آراسته به آیات قرآنی و سرشار از احادیثند. او درسه کتاب (تلویحات،مقاومات و مطارحات)فلسفه مشا را به طور کامل توضیح داد. وی در سال های آخرعمر، درمهم ترین اثر فلسفی اش کتاب (حکمه الاشراق)، به شرح و تبیین حکمت اشراق پر داخت. رساله های عرفانی او نامهای ویژه ای دارند،مانند: هیاکل النور، عقل سرخ، لغت موران، آواز پر جبرئیل و صفیر سیمرغ که شیخ اشراق درآن ها،مرحله های سیر و سلوک نفس راشرح داده است.
عرفان و اشراق چیست و فرق آنها
اشراق دریافت اطلاعات از طریق امواج نوری روح (دلی-روانی) که پراکنده در اطراف جسم است و بصورت پوشش هاله ایست میباشد و عرفان شناسایی و درک از طریق اشراق است .
دانش از طریق حواس تصوری از حقیقت موضوعی در ذهن است و اعتبار آن وابسته به نسبت ها و سنجش ها است .ولی درک اشراقی به حقیقت نزدیک و معرفت یافتن است به کنه موجو دیت وجود. عرفان معرفت است! بدون اشراق عرفانی نی . کور دل اشراق ندارد . چون اغلب برای مسایل سخت و مشکل از راه و طریق حواس مثل مسایل مذهبی اعتقادی و روح و روان و سوپر ناچرال طریق درک عرفانی کمک بیشری کرده لذا عرفان با مسایل دینی -مذهبی-اعتقادی شهره شده و الی عرفان میتواند در شناخت موجودیت هر ذی وجودی معرفت یابد و دست داشته باشد. قدرت روحی اندازه پراکندگی این امواج است. اما نباید فراموش کرد عرفان هم حقیت نیست چنانکه دانش حواسی حقیقت نیست ولی به حقیقت نزدیک شدن است َ بسیار نزدیک تا جفت شدن .